حلماحلما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

هدیه آسمونی

بدون عنوان

اینو از خ بهار گرفتیم که من خیلی دوسش دارم اینو عمه زینب از قشم برات سوغاتی آورده اینو هم از تهران برای شما و دختر خاله سحر (ترنم ) که با هم بدنیا میاید خریدیم اینو هم از تهران   اینو عمه راضیه برات دوخته که تو جشن سیسمونی برات آوردش اینو هم عمه راضیه زحمت کشیدن اینو هم عمه زینب از قشم زحمت کشیدن اینو هم از خ بهار تهران اینو از میدون دربند نزدیک کاخ سعد آباد برات خریدیم. اینم چادر شماست که ایشالله با هم بریم مسجد اینم کاپشن شماست که مامان مریم به فکر چند سال دیگتم بوده دخترم   مامان مریم خودش بافته عزیزم.خیلی دوسش دارم   ا...
26 شهريور 1393

هفته 40 ام

سلام به دختر گلم حلما خانم. الان که دارم مینویسم تقریبا آخر هفته 40 ام هستیم.ولی تو خیلی ناز داری و هنوز نیومدی پیشمون.همه منتظرتن . نمیدونی تو روز چقدر زنگ میزنن و حالمونو میپرسن و میگن نی نی تون نیومده هنوز؟ منو مامان مریم دیگه خسته شدیم از بس تلفن جواب دادیم. امروز دیگه  اومدم خونه خودمون (از خونه بابا مجید ) وقتی دیدم خبری از شما نیست الانم میخوام واست لباسای کمدتو بذارم تا بعدها ببینی چه لباسایی داشتی عزیزم.... ...
26 شهريور 1393

هفته های آخر

سلام به دختر گلم.دخملم دیگه بزرگ شده. جاش تنگه.زودتر دوست داره بیاد پیش مامن باباش درسته نانازی؟ این هفته ،هفته 39 هستش و هر لحظه امکان داره بریم بیمارستان مامانی.تساکتم توسط عزیز عذرا (مامان مامان مریم)آماده شده.و باید دختر قوی باشی و به من کمک کنی.چون مامان میخواد اگه خدا بخواد طبیعی بیای بیرون. هم واسه تو خوبه هم واسه من عزیزم. هفته پیش جشن سیسمونی بود و همه واست کلی کادو آورده بودن .حالا عکساشو برات میذارم گلم.منو باباجون خیلی منتظرتیم.همش بابات میگه کی بچمو بهم تحویل میدی؟؟؟؟؟؟؟ این روزا همه خبرتو ازمون میگیرن و میگن کی میای ؟ خدا بخواد دیگه چیزی نمونده که من نعمت مادر شدن رو تجربه کنم و عاشقانه منتظر دیدنت هستم دختر مامان....
17 شهريور 1393
1